کلی نگاهم کرد و به من خندید * که چرا عاشق شدم و من پیرم * وبا تعجب دخترک ازمن پرسید * ای پیر مگر من از جانم سیرم * بیچاره در فکر رفت و ترسید * که من چطوردر عشقش اسیرم * نمیداند سالها درحسرت وتردید * پی وصال دوست تنها و دلگیرم * احوالم را از چشمان من فهمید * آواره مهر و محبت و بی تدبیرم * دلش سوخت ولی سنم نپسندید * غافل از دل و من بی تقصیرم *